سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به یقین بدانید که خدا بنده‏اش را هر چند چاره‏اندیشى‏اش نیرومند بود و جستجویش به نهایت و قوى در ترفند بیش از آنچه در ذکر حکیم براى او نگاشته مقرر نداشته ، و بنده ناتوان و اندک حیله را منع نفرماید که در پى آنچه او را مقرر است برآید ، و آن که این داند و کار بر وفق آن راند ، از همه مردم آسوده‏تر بود و سود بیشتر برد ، و آن که آن را واگذارد و بدان یقین نیارد دل مشغولى‏اش بسیار است و بیشتر از همه زیانبار ، و بسا نعمت خوار که به نعمت فریب خورد و سرانجام گرفتار گردد ، و بسا مبتلا که خدایش بیازماید تا بدو نعمتى عطا فرماید . پس اى سود خواهنده سپاس افزون کن و شتاب کمتر ، و بیش از آنچه تو را روزى است انتظار مبر [نهج البلاغه]

با دعوت یکی از دوستان به موج نامه ای به پیامبر(ص) دعوت شدم....دراین راستا آخری سلاله پاکش را به انتظار نشستم و ودلم را با همه منتظران عالم  همراه کردم ...با این کلام....

برای آمدن مهدیت دعا می کنم ....با چشمانی اشکبار وقلبی پر سوز... وبا آبرویی نداشته ضجه زنان می گویم ...«این المضطر الذی یجاب اذا دعا ...» و با روی سیاه به انتظار راه سفیدش نشستم وبا قلبی آکنده از غم برای فرجش دعا کردم....وعرض کردم یا صاحب الزمان(عج)... ما می بایست شب  و روز بگرییم وبرای فرجت دعا کنیم که رسم انتظار هم همین است....
اما چرا گریه؟...ازکجا بگویم؟....از دل داغدار پدران ومادران شهدا ....ویا چشمان اشکبار یتیمان بی پناه ....وانتظار دیدن رویت.... که مرهمی بر زخم هایشان است.....آقای خوبم از مسلمانان دربند  فلسطین...لبنان...عراق....وسایر بلاد اسلامی که زیر چکمه های ظلم  و جور شیطان صفتان انسان نما گرفتار شده اند؟...یا ازپایمال شدن  قداستها وارزشها....وارزش شدن ضد ارزشها ؟...
مولای خوبم...درد دل زیاد است براستی نمیدانم از چه بگویم .....از کودکان مظلوم عراقی ..که اشک وآه مظلومیت خوراک روز وشبشان شده است...از یتیمانی که چشم انتظار دستان پرمهر وپاکی هستند.... تا نه در دل تاریک  شب بلکه درروشنای  روز....دستی از محبت بر سر آنها کشیده شود....براستی که مولای غریبم درد زیاد است....زیادتر از آنکه بتوان عنوان کرد...
آری باید برای بی عدالتی هایی که در این کره خاکی به نام عدالت ویا به قول ظالمان غربی حقوق بشر ....همچون آواری بر سر مظلومان عالم فرود آمده است.... گریست....و شب و روز که لحظه به لحظه فریاد زد...«اللهم عجل لولیک الفرج...»آری باید گریست برای مظلومیتی که سند آن درابتدای تاریخ با ظلم ظالمان ونااهلان امضاء شد ....ودر همان روز نخست که پیامبر نور ورحمت در دل نماز....علی (ع) درمحراب....وخون ریخته سید الشهداء(ع) درکنار شریعه فرات ....عشق را معنا نمودند.....از همان روز که زینب (س) به اسارت رفت ومیان کوچه های نیرنگ ....مسلمان نماها خارجی اش خواندند....از همان روزی که بدن پاک نور دل رسول الله(ص)....وپاره تن فاطمه زهرا(س) در کوچه های شهر بی وفایی....به دستور خوکان آدم نما تیرباران شد.....از همان روز شکستن حرمتها ...ارزشها....و زیر پا گذاشتن مقدسات رسم نامردمان بی ایمان شد... یا رسول الله تاکی چمانمان به راه بماند ونبیند آن نور روشنایی بخش عالمین را...تاکی درانتظار بمانیم وبسوزیم ازاینکه این القاسم شوکة المعتدین...یارسول الله اهل بیت پاکتان را گرد وجود پر نورتان جمع کنید ودستان نازنین تان را بالا برید وبرای آمدن آن منجی موعود دعا کنید....با شد که بیاید وخاتمه دهد بر فتنه فتنه گران کور باطن......

 

به ما نیومده کم نوشتن....!!!!



درویشی (ذاکر) ::: یکشنبه 87/1/25::: ساعت 7:41 عصر نظرات دیگران: نظر